سایت دانلود بـرتـــــر

آخرین به روزرسانی این صفحه: 2017/06/19
» نمایش دسته بندی مطالب
توجه: چنانچه اثری از شما در سایت قرار گرفته و رضایت ندارید میتوانید از قسمت تماس با ما در ارتباط باشید تا اثر شما از سایت حذف شود

لیست مطالب صفحه اصلی

دانلود برنامه آیموزیک – imusic برای اندروید

دانلود برنامه آیموزیک - imusic برای اندرویدجدیدترین نسخه از برنامه آیموزیک را برای شما دوستان محترم آماده دانلود کرده ایم. آیموزیک پخش کننده بینظیر موزیک،تجربه لذت بخش موسیقی با آیموزیک از بهترین کیفیت پخش موسیقی لذت ببرید،از آهنگ های جدید خوانندگان محبوب و کنسرت های تهران و شهرستان آنها باخبر شوید و  موسیقی را از معتبرترین مرجع دانلود نمایید. زندگی بدون موزیک برای خیلی از افراد معنایی ندارد. در واقع در جوامع امروزی وجود آهنگ و موزیک یک رکن اساسی و ضروری در بین جوانان است. با وجود چنین الزامی، یک خلاء در اپلیکیشن های پخش موزیک و یا موزیک پلیر فارسی برای پلتفرم های مختلف به چشم میخورد. آیموزیک یکی از پلیر های فارسی برای دستگاه های اندروید است که توانسته بجز نیازهای عادی و امکانات پخش موزیک، به دیگر خواسته های مرتبط نیز بپردازد. با ذره بین در معرفی آیموزیک همراه شوید. شما هم اکنون میتوانید این برنامه را بصورت رایگان و با لینک مستقیم از سایت دانلود برتر دریافت کنید.

دانلود برنامه 504 لغت ضروری برای گوشی های اندروید

دانلود برنامه 504 لغت ضروری برای گوشی های اندرویدجدیدترین نسخه از برنامه 504 لغت ضروری را برای شما دوستان محترم آماده دانلود کرده ایم. کتاب Absolutely Essential Words 504 یکی از منابع لازم و ضروری برای داوطلبان شرکت در آزمون‌های بین‌المللی و همچنین داوطلبان آزمون کارشناسی ارشد است. با استفاده از این اپلیکیشن می‌توانید همیشه این ۵۰۴ لغت ضروری را همراه خود داشته باشید و آن‌ها را مرور کرده و بهتر بخاطر بسپارید. شما هم اکنون میتوانید این برنامه را بصورت رایگان و با لینک مستقیم از سایت دانلود برتر دریافت کنید.

غزلی زیبا از دیوان شمس مولانا یا مولوی

مولانا محمد جلال الدین رومی :

نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم

در این سراب فنا چشمه حیات منم

 

وگر به خشم روی صد هزار سال ز من

به عاقبت به من آیی که منتهات منم

 

نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی

که نقش بند سراپرده رضات منم

 

نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی

مرو به خشک که دریای باصفات منم

 

نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو

بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم

 

نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند

که آتش و تبش و گرمی هوات منم

 

نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند

که گم کنی که سرچشمه صفات منم

 

نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت

نظام گیرد خلاق بی‌جهات منم

 

اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست

وگر خداصفتی دان که کدخدات منم

شعر بیداد از مولانا یا مولوی

مولانا محمد جلال الدین رومی :

بداد پندم استاد عشق از اوستادی

که هین بترس ز هر کس که دل بدو دادی

چو چشم مست کسی کرد حلقه در گوشت

ز گوش پنبه برون کن مجوی آزادی

بر این بنه دل خود را چو دخل خنده رسید

که غم نجوید عشرت ز خرمن شادی

چو طوق موهبت آمد شکست گردن غم

رسید داد خدا و بمرد بیدادی

به هر کجا که روی ماه بر تو می‌تابد

مهست نورفشان بر خراب و آبادی

غلام ماه شدی شب تو را به از روزست

که پشتدار تو باشد میان هر وادی

خنک تو را و خنک جمله همرهان تو را

که سعد اکبری و نیکبخت افتادی

به وعده‌های خوشش اعتماد کن ای جان

که شاه مثل ندارد به راست میعادی

به گوش تو همه تفسیر این بگوید شاه

چنانک اشتر خود را نوا زند حادی

شعری در خصوص ماجرای معلم و شاگردان از مولانا

از مثنوی مولوی یا مولانا در خصوص ماجرای معلم و شاگردان :
کودکان مکتبی از اوستاد
رنج دیدند از ملال و اجتهاد
مشورت کردند در تعویق کار
تا معلم در فتد در اضطرار
چون نمی‌آید ورا رنجوریی
که بگیرد چند روز او دوریی
تا رهیم از حبس و تنگی و ز کار
هست او چون سنگ خارا بر قرار
آن یکی زیرکتر این تدبیر کرد
که بگوید اوستا چونی تو زرد
خیر باشد رنگ تو بر جای نیست
این اثر یا از هوا یا از تبیست
اندکی اندر خیال افتد ازین
تو برادر هم مدد کن این‌چنین
چون درآیی از در مکتب بگو
خیر باشد اوستا احوال تو
آن خیالش اندکی افزون شود
کز خیالی عاقلی مجنون شود
آن سوم و آن چارم و پنجم چنین
در پی ما غم نمایند و حنین
تا چو سی کودک تواتر این خبر
متفق گویند یابد مستقر
هر یکی گفتش که شاباش ای ذکی
باد بختت بر عنایت متکی
متفق گشتند در عهد وثیق
که نگرداند سخن را یک رفیق
بعد از آن سوگند داد او جمله را
تا که غمازی نگوید ماجرا
رای آن کودک بچربید از همه
عقل او در پیش می‌رفت از رمه
آن تفاوت هست در عقل بشر
که میان شاهدان اندر صور
زین قبل فرمود احمد در مقال
در زبان پنهان بود حسن رجال

شعر عشق اسطرلاب اسرار خداست از مولانا

زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کن

گردشـــی در کوچــه باغ راز کن

هر که عشقش در تماشا نقش بست

عینک بد بینی خود را شکسـت

علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت

عشق اسطرلاب اسرار خداست

من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام

درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام

دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها

می تپــد دل در شمیــــم یاسها

زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست

زندگی باغ تماشـــای خداســت

گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود

می تواند زشــت هم زیبا شــود

حال من، در شهر احسـاسم گم است

حال من، عشق تمام مردم است

زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا

صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من

ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن

با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود

مثنوی هایـم همــه نو می شـود

حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد

واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد

مولانا جلال الدین محمد بلخی

بهترین رباعیات محمد جلال الدین رومی مولوی یا مولانا

آن کس که ترا نقش کند او تنها
تنها نگذاردت میان سودا
در خانه تصویر تو یعنی دل تو
بر رویاند دو صد حریف زیبا

………………

آن لعل سخن که جان دهد مرجان را
بی‌رنگ چه رنگ بخشد او مرجان را
مایه بخشد مشعلهٔ ایمان را
بسیار بگفتیم و نگفتیم آن را

…………….

آن وقت که بحر کل شود ذات مرا
روشن گردد جمال ذرات مرا
زان می‌سوزم چو شمع تا در ره عشق
یک وقت شود جمله اوقات مرا

…………….

از باده ی لعل ناب شد گوهر ما
آمد به فغان ز دست ما ساغر ما
از بسکه همی خوریم می بر سر می
ما در سر می شدیم و می در سر ما

تبریک عید از زبان مولانا یا مولوی

عید بر عاشقان مبارک باد
عاشقان عیدتان مبارک باد
عید ار بوی جان ما دارد
در جهان همچو جان مبارک باد
بر تو ای ماه آسمان و زمین
تا به هفت آسمان مبارک باد
عید آمد به کف نشان وصال
عاشقان این نشان مبارک باد
روزه مگشای جز به قند لبش
قند او در دهان مبارک باد
عید بنوشت بر کنار لبش
کاین می بی‌کران مبارک باد
عید آمد که ای سبک روحان
رطل‌های گران مبارک باد
چند پنهان خوری صلاح الدین
بوسه‌های نهان مبارک باد
گر نصیبی به من دهی گویم
بر من و بر فلان مبارک باد

مولانا یا مولوی یا رومی

گفتگو با پشتیبانی سایت دانلود برتر