سایت دانلود بـرتـــــر

آخرین به روزرسانی این صفحه: 2016/08/08
» نمایش دسته بندی مطالب
توجه: چنانچه اثری از شما در سایت قرار گرفته و رضایت ندارید میتوانید از قسمت تماس با ما در ارتباط باشید تا اثر شما از سایت حذف شود

لیست مطالب صفحه اصلی

شعر بیداد از مولانا یا مولوی

مولانا محمد جلال الدین رومی :

بداد پندم استاد عشق از اوستادی

که هین بترس ز هر کس که دل بدو دادی

چو چشم مست کسی کرد حلقه در گوشت

ز گوش پنبه برون کن مجوی آزادی

بر این بنه دل خود را چو دخل خنده رسید

که غم نجوید عشرت ز خرمن شادی

چو طوق موهبت آمد شکست گردن غم

رسید داد خدا و بمرد بیدادی

به هر کجا که روی ماه بر تو می‌تابد

مهست نورفشان بر خراب و آبادی

غلام ماه شدی شب تو را به از روزست

که پشتدار تو باشد میان هر وادی

خنک تو را و خنک جمله همرهان تو را

که سعد اکبری و نیکبخت افتادی

به وعده‌های خوشش اعتماد کن ای جان

که شاه مثل ندارد به راست میعادی

به گوش تو همه تفسیر این بگوید شاه

چنانک اشتر خود را نوا زند حادی

شعری در خصوص ماجرای معلم و شاگردان از مولانا

از مثنوی مولوی یا مولانا در خصوص ماجرای معلم و شاگردان :
کودکان مکتبی از اوستاد
رنج دیدند از ملال و اجتهاد
مشورت کردند در تعویق کار
تا معلم در فتد در اضطرار
چون نمی‌آید ورا رنجوریی
که بگیرد چند روز او دوریی
تا رهیم از حبس و تنگی و ز کار
هست او چون سنگ خارا بر قرار
آن یکی زیرکتر این تدبیر کرد
که بگوید اوستا چونی تو زرد
خیر باشد رنگ تو بر جای نیست
این اثر یا از هوا یا از تبیست
اندکی اندر خیال افتد ازین
تو برادر هم مدد کن این‌چنین
چون درآیی از در مکتب بگو
خیر باشد اوستا احوال تو
آن خیالش اندکی افزون شود
کز خیالی عاقلی مجنون شود
آن سوم و آن چارم و پنجم چنین
در پی ما غم نمایند و حنین
تا چو سی کودک تواتر این خبر
متفق گویند یابد مستقر
هر یکی گفتش که شاباش ای ذکی
باد بختت بر عنایت متکی
متفق گشتند در عهد وثیق
که نگرداند سخن را یک رفیق
بعد از آن سوگند داد او جمله را
تا که غمازی نگوید ماجرا
رای آن کودک بچربید از همه
عقل او در پیش می‌رفت از رمه
آن تفاوت هست در عقل بشر
که میان شاهدان اندر صور
زین قبل فرمود احمد در مقال
در زبان پنهان بود حسن رجال

گفتگو با پشتیبانی سایت دانلود برتر