سایت دانلود بـرتـــــر

آخرین به روزرسانی این صفحه: 2019/01/28
» نمایش دسته بندی مطالب
توجه: چنانچه اثری از شما در سایت قرار گرفته و رضایت ندارید میتوانید از قسمت تماس با ما در ارتباط باشید تا اثر شما از سایت حذف شود

لیست مطالب صفحه اصلی

ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد از مولانا

ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد

طشتش فتاد از بام ما نک سوی مجنون خانه شد

می‌گشت گرد حوض او چون تشنگان در جست و جو

چون خشک نانه ناگهان در حوض ما ترنانه شد

ای مرد دانشمند تو دو گوش از این بربند تو

مشنو تو این افسون که او ز افسون ما افسانه شد

زین حلقه نجهد گوش‌ها کو عقل برد از هوش‌ها

تا سر نهد بر آسیا چون دانه در پیمانه شد

بازی مبین بازی مبین این جا تو جانبازی گزین

سرها ز عشق جعد او بس سرنگون چون شانه شد

غره مشو با عقل خود بس اوستاد معتمد

کاستون عالم بود او نالانتر از حنانه شد

من که ز جان ببریده‌ام چون گل قبا بدریده‌ام

زان رو شدم که عقل من با جان من بیگانه شد

این قطره‌های هوش‌ها مغلوب بحر هوش شد

ذرات این جان ریزه‌ها مستهلک جانانه شد

خامش کنم فرمان کنم وین شمع را پنهان کنم

شمعی که اندر نور او خورشید و مه پروانه شد

مولانا محمد جلال الدین

شعری از مولانا درباره زمستان

به پیش باد تو ما همچو گردیم

بدان سو که تو گردی چون نگردیم

ز نور نوبهارت سبز و گرمیم

ز تأثیر خزانت سرد و زردیم

ز عکس حلم تو تسلیم باشیم

ز عکس خشم تو اندر نبردیم

عدم را برگماری جمله هیچیم

کرم را برفزایی جمله مردیم

عدم را و کرم را چون شکستی

جهان را و نهان را درنوردیم

چو دیدیم آنچ از عالم فزون است

دو عالم را شکستیم و بخوردیم

به چشم عاشقان جان و جهانیم

به چشم فاسقان مرگیم و دردیم

زمستان و تموز از ما جدا شد

نه گرمیم ای حریفان و نه سردیم

زمستان و تموز احوال جسم است

نه جسمیم این زمان ما روح فردیم

چو نطع عشق خود ما را نمودی

به مهره مهر تو کاستاد نردیم

چو گفتی بس بود خاموش کردیم

اگر چه بلبل گلزار و وردیم

مولانا

گفتگو با پشتیبانی سایت دانلود برتر