شمس به مولانا چه گفته بود ؟

که او را این گونه واله و شیدا کرده بود؟

شاید غزل زیر بهترین جواب باشد:

گفت که دیوانه  نه ای، لایق این خانه  نه ای

رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم


گفت که سر مست نه ای، رو که از این دست نه ای

رفتم و سر مست شدم وز طرب آکنده شدم


گفت که تو کشته نه ای، در طرب آغشته نه ای

پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم


گفت که تو زیرککی، مست خیا لی و شکی

گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم


گفت که تو شمع شدی، قبله ی این جمع شدی

جمع نیم، شمع نیم، دود پراکنده شدم


گفت که شیخی و سری، پیشرو و راهبری

شیخ نیم، پیش نیم، امر تو را بنده شدم